حقوق بین الملل
رابطه دولتها با یکدیگر
رابطه دولتها با سازمانهای بینالمللی
رابطه سازمانهای بینالمللی با یکدیگر
امروزه اشخاص هم به عنوان تابع حقوق بینالملل در حقوق بشر مد نظر قرار گرفتهاند. در حقوق بینالملل موضوعات متنوعی را موضوع کار خود قرار داده است که از مهمترین آنها میتوان به موارد ذیل اشاره نمود:
حقوق بشر بینالمللی- حقوق سازمانهای بینالمللی- حقوق بینالملل اقتصادی - حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی- حقوق معاهدات- مسئولیت بینالمللی دولتها و سازمانهای بینالمللی
درخصوص ماهیت حقوق بینالملل، این تردید وجود دارد که آیا این عنوان بیانکننده یک نظام حقوقی است؟ در واقع این ابهام عمدتاً از مقایسه نظام حقوق داخلی با نظام حقوق بینالملل ایجاد میگردد و با توجه به موضوعاتی نظیر صلاحیت اجباری محاکم داخلی و ضمانت اجرای قهری قواعد داخلی و نهایتا وجود قوه مقننه مجزا و مقتدر در درون اکثر دولتها، همین انتظارات از حقوق بینالملل نیز به وجود آمده است در حالیکه بنیانها و قواعد نظام اخیر به کلی متفاوت از نظامهای داخلی است. به عنوان نمونه هرش لوتر پاخت معتقد است این تصور به شدت تحت تأثیر تجربه دول مدرن قرار دارد، بنابراین، قیاس این سازوکارهای نهادی مدرن با اجتماع بدوی و سازمان نایافته امروز بینالمللی، منطقا بلاوجه است. از همین رو در اجتماع بینالمللی نباید به تمامی قیود نظامهای حقوقی داخلی تن در داد. درست به همین خاطر است که همواره بر تمایز بنیادین نظم حقوقی بینالمللی با نظم حقوقی داخلی تاکید میشود. البته در این وادی نباید افراط گرا بود به نحوی که منکر تمامی این خصلتها در حقوق بینالملل شد واز حقوق تعریفی ارائه نمود که پایهای در واقعیت نداشته و از اصول پذیرفته شده حقوقی چنان فاصله داشته باشد که گویی موجودی خیالی وموهوم است.